1 -من چم شده ؟ انگار هنگ کردم. هر طرف که می چرخم با صورت می خورم به یه دیوار شیشه ای. انقدر هم محکم می خورم که تا چند روز منگم. 1 هفته از پست قبلیم میگذره. ولی نه انگار یه ماهی میشه. اصلن یادم نمیاد دفعه آخر که خواستم بنویسم کی بود. فقط این یادمه که یه پتک آهنی از پشت همچین خورد بهم که بیهوش شدم. انگار یه سم رو با فشار توی رگهام تزریق کردن. دستام میلرزه. هنوز تب دارم. دکتر میگه کارت تمومه. ولی آخه چرا؟ مگه من چقدر ظرفیت دارم؟ کم کم دارم پر میشم. هی به بهونه های مختلف میخوام حواس خودمو پرت کنم طرف چیزای دیگه. انگار با کش بستنش. هی برمیگرده می خوره تو شکمم. ای کاش الان پیش دانشگاهی بودم. اخ اینقدر دلم تنگ شده واسه روزایی که همچین به سرعت می گذشت که انگار ترمز بریده بود. حالا چی؟ هلش میدم. بازم جلو نمیره. تا کی ؟ خسته شدم. چند روز پیش رفتم مدرسه مون. اتفاقی سر یکی از کلاس ها معلم نیومده بود. قرار شد کویز بدن. من رفتم سر کلاس. اتفاق خاصی نیوفتاد. فقط با گچ نوشتم : دانشگاه قصر آرزوها نیست.
2- دیوونه غم نداره/ هیچ چیزی کم نداره/ حرفشو قلبش یکیه/ دیوونه شو کی به کیه. دارم سعی میکنم دیوونه شم. از عاقلی جز غصه هیچی عایدم نشد. ولی میترسم. میترسم دیگه عاقل نشم. میترسم اینقدر بهم خوش بگذره که پنجشنبه ها بیان آسایشگاه ملاقاتم. مسخرم می کنن. میگن سوالات بچه گونه است. میگن الکی فکر می کنی خدا ترکت کرده. می گن خدا پیشت نشسته. انیشتین میگه : (همه چیز باید به سادگیه همونی باشه که هست. ولی نه ساده تر) بعضیا اینقدر درباره خدا راحت حرف می زنن که انگار ای کیو هویج رنده شده هم درکش میکنه. راستی گفتم هویج. یه کسی برام آب هویج بخره. دارم کور میشم. یعنی شدم. دیگه نمی بینمش. آب هویج یه استفاده دیگه هم داره.می تونم صبح به صبح از یه گوش بریزم توش با حوله تمیزش کنم شاید حداقل صداشو بشنوم. هی میگم آخه مگه از خدایی خدا کم میشه اگه هر از چند گاهی مارو یاد خودش بندازه؟ همش ما باید حواسمون جمع باشه. اونوقت اگه یکی مثل من یادش بره چی؟ هیچی. فقط دیوونه میشه. میشه عین من.
3- من دیگه خسته شدم بس که چشام بارونیه/ پس دلم تا کی فضای غصه رو مهمونیه من دیگه بسه برام تحمل اینهمه غم / بسه جنگ بی ثمر برای هر زیاد و کم نمی خوام در به در پیچ و خم این جاده شم/ واسه آتیش همه یه هیزم آماده شم یا یه موجود کم و خالیه پرافاده شم / وایسا دنیا وایسا دنیا من می خوام پیاده شم همه حرف خوب می زنن اما کی خوبه این وسط / بد و خوبش به شما ما که رسیدیم ته خط قربونت برم خدا چقدر غریبی رو زمین / آره دنیا ما نخواستیم دلو با خودت نبین
( تازه دارم کم کم می فهمم رضا تو این آهنگ چی میگه )
4- احسان خواجه امیری توی تیتراژ میوه ممنوعه میگه : نترس اگه دل تو از خواب کهنه پاشه / شاید خدا قصه تو از نو نوشته باشه فکر کنم خدا داره قصه منو از نو می نویسه. خدا جون قربونت برم.
5- روزهای بارانی شاعر پرور است برف نویسنده های بزرگ خلق می کند داستان های پاورقی محصول روزهای آفتابی رنگین کمان مخصوص قصه های کودکان رعد و برق کارآگاه ها را وارد نوشته می کند توفان فیلسوف می زاید و روزهای ابری به پاره کردن همه آنچه روزهای قبل نوشته شده می گذرد. (مریم مومنی)
آره منم پاره شون کردم. خواستم فراموششون کنم. ولی یه چیزی ته قلبم خندید و گفت : یادمه.
6- غار غار ... این کلاغ سالها است خانهاش را گم کرده است و راوی هنوز مردد مثل تو که این قصه را چهگونه تمام کند.
|