از کتاب جایی که پیاده رو تموم میشه. نوشته شل سیلورستاین
این کتاب رو سال سوم دبیرستان بودم. کلاس زبانی که می رفتم یکی از دخترها برای کادوی تولدم گرفت. آخه روز تولدم رو شیرینی بردم سر کلاس. جلسه بعدش کلی کادو برام گرفتن. خیلی حال داد. پیشنهاد می کنم همچین کاری رو بکنین. می صرفه. حتی استادمون هم برام کتاب شعری از شاملو خرید و توش برام یادگاری نوشت. داشتم رو ابرا پرواز می کردم. آخه شاملو رو در حد پرستش دوست دارم. ( برادران تندروی عزیز لطفا کامنت چرت و پرت ننویسین. یه دفعه دیدین بد جوابی گرفتین ها )
چی داشتم می گفتم؟ آهان این شعری که نوشتم یکی از شعرهای این کتاب هست. شل سیلورستاین متولد 1932 شیکاگو هست که بیشتر آثارش برای کودکان و نوجوانان نوشته شده. این کتاب رو انتشارات پنجره به دست آقای حمید خادمی به فارسی به صورت شعر ترجمه کردن که کار زیبایی از آب درامده. برای دوستانی که درست متوجه ترجمه شعر نشدن ترجمه رو عینا از کتاب می نویسم:
شما تا به حال رفتین به سرزمین شاد
همون جایی که همه کس هر روز شاده و آزاد
همه لطیفه می گن و آواز می خونن
آواز های شاد می خونن
و همه چیز سرزنده اس و پر نشاط؟
توی سرزمین شاد هیچ کس نیست ناشاد
صدای خنده و شادی فراوون از همه جا میاد
من قبلا رفته ام به سرزمین شاد
وای چه کسل کننده بود
درسته که برای کودکان نوشته شده ولی با یه بازبینی که دیروز داشتم حدود 10 تا از شعرهاش در عین سادگی و روانی و قابل هضم بودن برای یک کودک، سنگینی و تامل برانگیزی سخنان بزرگان تاریخ را در خودش جای داده.
مترجم هم با دقت به این موضوع و شخصیت شاعر، این جمله رو در اول کتاب تقدیم میکنه :
" آنچه از رعنایی جان سیلورستاین - این انسان شگفت انگیز - به جای ماند، رد پای فرشتگان است بر سپیدی کاغذ "
پ . ن : فکر کنم سنا هم از اسم این کتاب برای بلاگش الهام گرفته.
پ . ن 2 : "بیا وقتی برای عشق، هورا می کشد احساس
به روی اجتماع بغض حسرت، گاز اشک آور بیاندازیم
بیا با خود بیاندیشیم
اگریک روز تمام جاده های عشق را بستند؛
اگر یک سال چندین فصل برف بی کسی بارید؛
اگر یک روز نرگس در کنار چشمه غیبش زد؛
اگر یک شب شقایق مرد؛
تکلیف دل ما چیست؟"
تقدیم به بیماران بی درد
پ . ن 3: فعلا کمبود موضوع دارم. شاید وقتی دیگر ...