بالا بلند هم که نبودی همین که مرا ببینی از بالا بلندها ، کی من پریدم ...
هی من چشم گذاشتم و نیامدی ... هی چشم گذاشتم ... هی چشم ... ببخشید آقا ساعت چند دقیقه است؟ یک سال دیگر هم صبر می کنم.
حالا تو هی بچرخ هی بچرخ و بچرخان مرا مگر نه اینست که داریم می چرخیم در کهکشانی که نمی دانم به کجا ... چرخ چرخ عباسی ... خدا منو ... انداخت.
دیگر تمام شد حالا تو هی بخند هی بلند بلند خنده اگر در چشم هایت نبود که عاشقت نمی شدم از من انتقام کدام گناه نابخشوده را می گیری؟
تنها تو بودی که دیدی شنیدی مرا یادم رفت بگویم که چشم هایت را چقدر دوست دارم خدا حافظ من که نبود حافظ تو باشد. امضا ...
پ . ن : از وقتی که مرده ام، دلتنگی هایم چند برابر شده اند. یادت هست؟ روزهایی که تمام ثانیه هایش را به یادت خرج کردم آرام و بیصدا می گفتمت : دلتنگم. این دلتنگی لعنتی رهایم نکرد حتی تا لحظه مرگ.
پ . ن 2 : 5 ماه شده است عنان چشمم از کف داده ام ای کاش می دانست وقتی نمی داند مرا نگاهم می کشد بر چشمانش
|