سفارش تبلیغ
صبا ویژن
  نقطه سر خط (گاه نوشت های من)
وضعیت من در یاهو
یــــاهـو
کل بازدیدهای وبلاگ
131281
بازدیدهای امروز وبلاگ
117
بازدیدهای دیروز وبلاگ
49
منوی اصلی

[خـانه]

[ RSS ]

[شناسنامه]

[پست الکترونیــک]

[ورود به بخش مدیریت]

درباره خودم
نقطه سر خط (گاه نوشت های من)
زندگی نقطه سر خط
بی وفایی شده عادت
تو نوشته بودی دیدار
3 تا نقطه به قیامت
لوگوی وبلاگ
نقطه سر خط (گاه نوشت های من)
لینک دوستان

*بدون نوشابه بدون سس
* آقای کافه چی
* خانوم حرف های یک دل
* خانوم سبز سکوت
* آقای واژه هایی از کجا؟
* خانوم نوشته های خط خطی
* خانوم دل نوشته
* خانوم پرنسس کوچولو
* خانوم انتهای پیاده رو
* آقای قلم من کاغذ تو
* آقای پن پال
* خانوم کافه ناصری
خانوم نازنین
آقای عشقولک
آقای اوریا
آقای بی عینک
آقای پوس کلف
خانوم نیلوفر
آقای زیر آسمان خدا
آقای هدف
خانوم شاخه نبات
خانوم زن بودن ممنوع
آقای سیمرغ
آقای دلتنگی
آقای کشکول صادق
آقای عکس
قدرت شیطان

اشتراک در خبرنامه
 
پارسی بلاگ
www.parsiblog.com

نویسنده مطالب زیر:   مهدی  

عنوان متن وقتی بزرگ می شوی ... جمعه 86 آذر 23  ساعت 3:15 عصر

  

  وقتی بزرگ می شوی دیگر خجالت می کشی به گربه ها سلام کنی و برای پرنده هایی که آواز می خوانند دست تکان بدهی...
  خجالت می کشی دلت شور بزند برای جوجه قمری هایی که مادرشان بر نگشته، فکر می کنی آبرویت میرود اگر یکروز مردم _همانهای که خیلی بزرگ شده اند_ دل شوره های قلبت را ببینند و به تو بخندند ...
  وقتی بزرگ می شوی دیگر نمی ترسی که نکند فردا صبح خورشید نیاید،حتی دلت نمی خواهد پشت کوهها سرک بکشی و خانه خورشید را از نزدیک ببینی...
  دیگر دعا نمی کنی برای آسمان که دلش گرفته ، حتی آرزو نمی کنی کاش قدت می رسید و اشکهای آسمان را پاک می کردی...
  وقتی بزرگ می شوی قدت کوتاه می شود .آسمان بالا می رود و تو دیگر دستت به ابرها نمیرسد و برایت مهم نیست که توی کوچه پس کوچه های پشت ابرها ستاره ها چه بازی می کنند...
  آنها آنقدر دورند که تو حتی لبخندشان را هم نمی بینی و ماه ، همبازی قدیم تو آنقدر کمرنگ می شود که اگر تمام شب را هم دنبالش بگردی پیدایش نمی کنی ...
  وقتی بزرگ می شوی دور قلبت سیم خاردار می کشی و فاتحه تمام آوازها و پرنده ها را می خوانی و یکروز یادت می افتد که تو سالهاست چشمانت را گم کرده ای و دستانت را در کوچه های کودکی جا گذاشته ای ، آنروز دیگر خیلی دیر شده است ... 
  فردای آنروز تو را به خاک می دهند و می گویند: خیلی بزرگ شده بود ...

پ . ن : با عرض شرمندگی از اینهمه وقفه. اینترنت اکسپلوررم خراب شده. این پارسی بلاگ هم که فقط با این مرورگر قزمیت کار می کنه. بعد از چند روز بالاخره حاضر شدم این ریسک رو قبول کنم (!) و با لپ تاپم به اینترنت وصل شم. این پست قرار بود دوشنبه ارسال بشه.

پ . ن 2 : برای اولین بار  مفهوم این جمله رو به عینه تو وجود یه نفر دیدم :
بارون نباش که خودتو با التماس به شیشه بکوبی /   ابر باش که همه منت باریدنتو بکشن

پ . ن 3 : هوا همچنان بس ناجوانمردانه سرد است ...

پ . ن 4 : دیروز 12 بار آهنگ بوی عیدی فرهاد رو گوش دادم. هر بار هم وقتی به این قطعه اش می رسیدم بغض می کردم :
بوی باغچه / بوی حوض / عطر خوب نذری / شب جمعه پی فانوس توی کوچه گم شدن
پس کی این شب جمعه ها تموم میشن تا ببینمت ...؟


  نظرات شما  ( )


 

Powered by : پارسی بلاگ
Template Designed By : MehDJ